خلاصه این خبر را در چی تو وب میخوانید . به واسطه تنگی شلوار ناچار بند شلوار را گشودم تا جریان خون را بتوانم تعقیب کنم سیلی محکم دیگری صورتم را نوازش داد و مجدالدوله دشنامم میداد که «کارت به جایی رسیده که بند شلوار شاه را باز میکنی!» | به واسطه تنگی شلوار ناچار بند شلوار را گشودم تا جریان خون را بتوانم تعقیب کنم سیلی محکم دیگری صورتم را نوازش داد و مجدالدوله دشنامم میداد که «کارت به جایی رسیده که بند شلوار شاه را باز میکنی!»